من با یه خانومی دوست شدم که گذشتشو واسم تعریف کرد .. و گفت که ارتباط داشته یا کسی و اینکه ارتباطش از روی بچگی و خریت بوده .. چون تو اون زمان اوضاع خونشون خوب نبوده و روحش به هم ریخته بوده ..حالا به هر حال .. من با تمام تعصبی که نسبت به یه سری مسایل دارم .. داشتم کم کم کنار میومدم و از زهنم دیگه داشت میرفت بیرون که چند وقت پیش تو یه مهمونی بودیم که اون پسری کی این کارو کرده بود هم اومد اونجا ..اونم دعوت شده بود ..و من این موضوع رو فهمیدم .. و انگار تمام تصویر خوبی که از این دختر واسه خودم ساخته بودم ..یهو شکست... و همه چی دوباره نشت روبروم .. چون خوبیاش و صداقتش و مهربونیش و خیلی چیزایی دیگه باعث شده بود که این مسئلرو فراموش کنم ..اما اون اتفاق افتاد ... الان انقدر درگیرم که فکر میکنم مغزم خالیه .. و فکر اون روزانقدر آزارم میده که خسته میشم .. امیدوارم بتنید راهنماییم کنید